۱۳۹۰ فروردین ۳۱, چهارشنبه

پلاتفرمی برای پایان بحران سازمان مجاهدین خلق

آنچه در ماهها و سالهای گذشته دراردوگاه اعضای سازمان مجاهدین خلق در عراق، موسوم به کمپ اشرف، گذشته نمایانگر یک بحران انسانی تمام عیار است.بحرانی که راه حلهای سیاسی و حقوقی موجود هم برای حل آن ناکافی به نظر می رسد:
  • دولت ایالات متحده آمریکا با وجود اینکه سازمان مجاهدین خلق را به عنوان یک سازمان تروریست خارجی(FTO) می شناسد در ماه مارس سال 2003 با این سازمان آتش بس نظامی امضا کرد و تعهداتی را نیز در برابر این سازمان برعهده گرفت اما با خروج ارتش آمریکا از عراق و پایان رسمی اشغال نظامی این کشور توسط آمریکا، این دولت از خود در عراق رفع اختیار کرده و اختیاراتش به دولت عراق منتقل شده.
  • گروه موسوم به JIATF-ASHRAF که از سوی دولت ایالات متحده آمریکا تشکیل شد،  نیروهای سازمان مجاهدین خلق را به 3 دسته تقسیم کرد:
  1. افرادی که باید مورد پیگیرد قانونی قرار گیرند: که تا کنون مشخص نیست کدام گروه از اعضای سازمان مجاهدین خلق جزء این گروه قرار گرفته اند و چگونه محاکمه شده اند
  2. افرادی که دارای ارزش اطلاعاتی هستند
  3. افراد بیگناه: که ظاهرا اکثر اعضای عادی سازمان را در بر می گرفته تا جایی که به آزادی مریم عضدانلو(رجوی) هم تعرضی نشده
اما به نظر می رسد با توجه به نیاز دولت آمریکا به اطلاعات سازمان مجاهدین خلق درباره ی فعالیتهای هسته ای جمهوری اسلامی، حل مسئله ی مجاهدین خلق در دولت جرج بوش تحت شعاع گروه دوم(افراد دارای ارزش اطلاعاتی) قرار گرفته.       

  • دولت عراق دلایل سیاسی-حقوقی متفاوتی برای سرکوب ساکنین کمپ اشرف دارد: 
  1. فشار دولت جمهوری اسلامی ایران:عراق اختلافات مرزی گسترده ای با دولت ایران دارد و  در زمینه ی استخراج نفت، تجارت، مبارزه با تروریسم و... نیازمند همکاری دولت ایران است.
  2. سابقه ی همکاری این سازمان با ارتش بعث : در شرایطی که بسیاری از دولتمردان فعلی عراقی حتی در جنگ 8 ساله ی ایران و عراق در کنار نیروهای ایرانی با ارتش صدام حسین می جنگیدند اعضای سازمان مجاهدین خلق از سال 1362 تا پایان حکومت صدام همواره متحد ارتش بعث بودند و در قلمرو سرزمینی عراق مجاز به نگهدار اسلحه بودند.
  3. نقض حق حاکمیت دولت عراق در اردوگاه اشرف: اصولا اردوگاه اشرف سیستم پلیسی-قضایی جداگانه ای دارد و مجازات ساکنین آن بر عهده ی گردانندگان اردوگاه می باشد و در گذشته در مواردی گردانندگان اردوگاه مانع از حضور نیروهای رسمی عراقی در داخل اردوگاه شده اند.
  4. سازمان مجاهدین خلق ادعا می کند که این ملک را در گذشته خریداری کرده و از همین رو برای خود در آن منطقه حق حاکمیت قائل است. شیوه ی تشکیل اسرائیل در خاورمیانه به ما یادآوری می کند که این سخن سازمان مجاهدین خلق کابوس هر دولت عربی است و دولت عراق نگران از گسترش محدوه ی تحت تملک این سازمان و اختلافات بعدی در پی رد کامل این ادعا و نیز استدلال برآمده از آن است.
  • دولت عراق اگرچه ظاهری دموکراتیک یافته اما هنوز از اصلوب یک دولت خاورمیانه ای خارج نشده و هنوز مانند دولتهای مصر، لیبی،تونس،بحرین،سوریه، ایران و...آنگاه که نیاز باشد برای برخورد با یک تخلف(به ویژه از نوع سیاسی) خشونت به خرج دهد، حد و مرز نمی شناسد و ناگهان خبر کشته و زخمی شدن دهها نفر را به تیتر یک همه ی خبرگزاریها تبدیل می کند.
 
  • درهای کمپ اشرف به روی فعالین حقوق بشر، خبرنگاران مستقل و ناظرین بین المللی بسته است اما بنا بر روایت اعضای جدا شده از سازمان مجاهدین خلق بسیاری از ساکنین اردوگاه اشرف به اجبار در آنجا نگهداری می شوند؛ روایتی که بسته بودن درهای اشرف هم درستی آن را تایید می کند. به هر حال  آنچه از اشرف نشینان در شبکه ی تلویزیونی وابسته به سازمان مجاهدین خلق به تصویر کشیده می شود، تصویری است از آدمهایی بی روح و یک شکل که بر اساس یک برنامه ی از پیش تععین شده مانند ماشین کوکی هماهنگ عمل می کنند؛ چه آنگاه که بناست یک گروه موسیقی یا یک گروه نمایشی را تشویق کنند و چه آنگاه که دستور یافته اند در برابر پلیس و ارتش عراق مقاومت کنند تا با شهادتشان ابزار مانور تبلیغاتی برای سازمان مهیا کنند.
 
  • بنا بر روایت جداشدگان از سازمان مجاهدین خلق، سنت انتقاد از خود که بنیانگذارن سازمان پایه گذار آن بوده اند و در دهه پنجاه شمسی وارد گفتمان مشترک همه ی گروههای چریکی ایران شده بود در سالهای پس از انقلاب ایدئولوژیک رجوی(که محصول شایعات درباره ی بی بند و باری جنسی اعضای سازمان در اواخر دهه ی پنجاه و نیز تلاش رجوی برای ساختن ایدئولوژی اسلامی و اقتدارگرایانه برای رقابت با فقه شیعی مسلط بر جمهوری اسلامی بود ) با شدتی باور نکردنی در اشرف دنبال می شود: اعتراف در جمع آن هم درباره خصوصی ترین رفتارها و تخیلات؛ روشی شبه مذهبی و به غایت مازوخیستی تر از سنت کلیسایی اعتراف (چه در اعتراف کلیسایی فرد با میل خود و به صورت ناشناس و در خفا اعتراف می کند نه در برابر نگاههای یک جمع آشنا). این شکل خودزنی و تحقیر روانی در کنار کیش شخصیت رهبری سازمان(که حتی حاضر به پذیرش اشتباه خود در طراحی عملیات فروغ جاویدان-مرصاد پیروز- هم نشده و آن را معلول ضعف اراده ی اعضای سازمان دانسته) از سازمان مجاهدین خلق فرقه ای تمام عیار ساخته که ممکن است اعضای آن در برابر دخالت بیرونی در زیست ایزوله( و آرمانی پنداشته شده شان) در اردوگاه اشرف مانند بسیاری دیگر از فرقه های اینچنینی دست به خود کشی و خودزنی بزنند و مثلا از اشرف جونز تاونی(پیوند به ویکی پدیای انگلیسی) تازه بسازند.احتمالی که خودسوزی دست جمعی اعضای این سازمان در ژوئن 2003 در پاریس که منجر به مرگ دو نفر(ندا حسنی و صدیقه مجاوری) و مجروحیت شدید چند تن دیگر شد، وقوع آن را محتمل نشان می دهد.



  • دولت جمهوری اسلامی ایران خود را دلسوز اعضای عادی مجاهدین خلق نشان می دهد اما هیچ کدام از رفتارهایش چنین ادعایی را ثابت نمی کند.از یک سو این دولت با پخش تصاویر افرادی که در کنار کمپ اشرف خواستار دیدار با اعضای خانواده شان هستند با آنها همدردی می کند و از سوی دیگر کسانی که موفق به دیدار با اعضای خانواده شان در اردوگاه اشرف شده اند را به چوبه دار می سپارد.بسیاری از اعضای بی گناه اشرف هوادران ساده ای هستند که در سالهایی که اسدالله لاجوردی مدعی بود چه کسی که روزنامه سازمانی را منتشر کرده، چه کسی که فروخته و چه کسی که آن را خوانده در نظر او یک جرم دارد روانه ی زندان اوین و دیگر بازداشتگاههای جمهوری اسلامی شده اند و پس از طی سالهای زندان از ترس تشدید سختگیریها روانه ی اشرف شده اند و در آنجا دچار وضعیت فعلی شده اند. از سویی برای این افراد ( که ظاهرا از نظر اطلاعاتی هم ایزوله هستند و تنها با تبلیغات یکسویه ی سازمان در جریان اخبار قرار می گیرند) بازگشت به ایران هراس بزرگی است که برای جلوگیری از تحقق آن به هر کاری( ولو خودزنی یا درگیری با پلیس عراق تا سر حد کشته شدن) دست خواهند زد و از سویی هیچ تضمینی وجود ندارد که جمهوری اسلامی با زندانیان سابقش مهربانتر از گذشته باشد( گذشته ای که گورستان پنهان خاوران و خاطره ی سال 67 جزیی از آن است)       
در چنین شرایطی نیاز است انسان دوستان و علاقه مندان به حقوق بشر در ایران با تاکید مشترک بر پلاتفرمی قابل اجرا و معتبر خواستار حل جهانی این بحران انسانی که گروهی از هم وطنانمان را اسیر خود کرده، بشوند.پیشنهاد می کنم برای این منظور  گزارش  انستیتوی تحقیقات دفاعی ملی ایالات متحده آمریکا (RAND) با عنوان " مجاهدین خلق در عراق"  ( The Mujahedin-e Khalgh in Iraq) شود.این گزارش به نسبت گزارش   JIATF-ASHRAF
_joint inter agency task force  _مزایای قابل توجهی دارد:
  • این گزارش با در نظر گرفتن این نکته که بسیاری از ساکنین کمپ اشرف قربانیان اقدامات فریبکارانه جذب نیرو بوده‌اند، (براي نمونه ذکر ماجرای افرادی که برای خارج‌شدن از ایران به قاچاقچی پول پرداخت کرده بودند و  به جای رسیدن به مقصد معین شده به اردوگاه سازمان مجاهدین خلق برده شده‌اند.) تاکید می کند که هر نوع درجه بندی اعضای سازمان مجاهدین خلق باید پس از مصاحبه با همه ی آنها صورت پذیرد.
  • این گزارش  ماهیت فرقه ای مجاهدین خلق را در نظر گرفته و جداسازی اعضای عادی از رهبران را برای شکسته شدن رابطه ی اقتدارگرایانه ی موجود بین آنها ضروری می داند تا به این وسیله اعضای ساده بتوانند برای آینده ی خود تصمیم بگیرند.
  • این گزارش اعضای سازمان را به 4 دسته تقسیم می کند:
  1. افرادی که اطمیان وجود دارد که دولت ایران مورد آزار قرار نمی دهد با نظارت صلیب سرخ و اخذ تعهد از دولت ایران به ایران بازگردانده می شوند.(البته گزارش رند بازگردانده شدن غیرخودخواسته را هم درباره ی این افراد با توجه به اینکه تا پیش از نوشته شدن گزارش دولت ایران را در برخورد با اعضای عادی مجاهدین خلق جدی نمی دیده در نظر می گیرد که با توجه به نوع برخورد حاکمیت ایران پس از انتخابات سال 1388 باید تاکید داشت که این مسئله منتفی است اما افرادی که خانواده هایشان با انجمنهایی نظیر نجات و دولت جمهوری اسلامی همکاری دارند و خود نیز آشکارا در کمپ اشرف مانند زندانی سیاسی زندگی می کنند می توانند مشمول این بند باشند.)
  2. افرادی که به عنوان فرد( و نه عضو سازمان) می توانند اقامت قانونی در عراق بیابند.
  3. افرادی که باید بر اساس قوانین ناظر بر محاکم بین المللی محاکمه شوند.
  4. افرادی که باید به کشور سوم منتقل شوند  
به باور من راهکارها و دیدگاههای عرضه شده در این گزارش راه حلی مناسب،معتبر و قابل اجماع برای پایان دادن به بحرانی انسانی که هم وطنانمان در آن گرفتار آمده اند را عرضه می دارد. 
 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر